منطق برای "عشق" (انساندوستی در سیره امام رضا علیهالسلام)
به مناسبت(روز بهزیستی و تامین اجتماعی) _ مشهد مقدس_ ۱۳۹۳
بسمالله الرحمن الرحیم
در عیون اخبارالرضا، جلد 2، ص 89، راجع به مسئولیت اجتماعی، برادری و خدمت به خلق است. فرمودند «أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ کَلَّفَ أَهْلَ اَلصِّحَّةِ اَلْقِیَامَ بِشَأْنِ أَهْلِ اَلزَّمَانَةِ وَ اَلْبَلْوَى» بطور طبیعی در جامعه بشری همهجا این هست حالا کمیت آن، نسبت آن، نوع آن ممکن است فرق کند اما همه جا هست همیشه یک بخشهایی از جامعه هستند که سالم و توانمندند امکانات بیشتری در اختیارشان هست قدرت، ثروت، دانش، نفوذ کلمه، امنیت بیشتری دارد، رفاه بیشتری دارند و یک بخشهایی در هر جامعهای هستند که اینها مشکلاتشان بیشتر است و گرفتاری دارند. به آنها میگویند «اهل الصحه» یعنی آنهایی که توامند هستند و سالم هستند مزایای سلامت اجتماعی، اقتصادی، دارند استفاده میکنند و یک زندگی تقریباً مرفّه و مرتبی دارند، مشکلات آنها خیلی کم است حاشیهای است، زود حل میشود، معمولاً اینها را وقتی میبینید در 24 ساعت بیشتر آرامش دارند و خندههایشان بیشتر از گریههایشان است. یک بخشی فرمودند «اهل الزّمانه و البلوی» یک بخشی از جامعهها، اقشاری، خانوادههایی، محلاتی هستند در هر جامعه که اینها اهل «زمانت و بلوی» هستند یعنی اینها گرفتار و مبتلا هستند، یا بیماری یا فقر است، گرفتاری است، بدهکاری است، دعواست، امروز اعتیاد است، طلاق است و مشکلات اینجوری، فرمودند که یک جامعه و تمدن اسلامی همینطور که یک فرد و خانواده مسلمان و یک تشکیلات اسلامی آنی نیست که بیتفاوت باشد و احساس مسئولیت نکند. یکی از علائمی که امام رضا(ع) میفرمایند اگر میخواهید ببینید چه کسی مسلمان و مؤمن است ما چه کسی را قبول داریم و چه کسی را قبول نداریم، ببینید نسبت به گرفتارها و بیمار و فقیر و... احساس مسئولیت میکند یا نمیکند؟ اصلاً در برنامه زندگی شخصیاش یک وقتی را گذاشت برای فقرا، برای یتیمها، برای سالمندان، برای بیماران، در فامیلش، در محلهات، در شهر، برای ملتهای مظلوم مستضعف دربند که زیر ستم شلاق دشمنان هستند یک وقتی گذاشته برای صدور انقلاب؟ برای جهاد بینالملل و مبارزه جهانی؟ یک وقتی گذاشته برای این که از بالاشهر به پایین شهر برود؟ یک وقتی گذاشته که برود اردوهای جهادی؟ برود به مناطق محروم یا نگذاشته است؟ امام رضا(ع) میفرماید یکی از شاخصهایی که برای ما مهم است که بفهمیم کدام تمدن اسلامی یا غیر اسلامی است؟ کدام اقتصاد اسلامی یا غیر اسلامی است؟ کدام مدیریت؟ کدام تشکیلات؟ این است که نگاهشان بین آن «اهل الصحه» و آن «اهل الزمانه و البلوی» زمینگیرها و گرفتارها چه نسبتی تعریف میکند؟ امام رضا(ع) فرمودند این برای ما مهم است. حالا شما ببینید چقدر هستند آدمهایی که حرف امام رضا(ع) میآیند به قصد قربت هم میآیند انشاءالله خدا هم قبول کند و هرگز این ملاک را که امام رضا(ع) میفرماید در زندگیشان رعایت نمیکنند. اصلاً برایشان مهم نیست در فامیل، در محلهاش، در شهر، یا کارگرهایش، اینها چه گرفتاریهایی دارند، کارمندان و کارگرهای خودش چه گرفتاریهایی دارند؟ اصلاً برایش مهم نیست. اصلاً به این فکر نمیکند و اینها را جزو مسئولیت خودش تعریف نمیکند. این هم اصل بعدی از شاخصه بعدی از تمدن اسلامی و تشکیلات اسلامی و سبک زندگی اسلامی از منظر امام رضا(ع)، مدیریت اسلامی. «الله تعالی» خداوند «کلَّفَ» مکلّف کرده است این یک وظیفه شرعی و الهی است اینها تعارف نیست اینها بحثهای تبلیغاتی و تشریفاتی نیست اینها تکلیف الهی است، خداوند مکلّف کرده است واجب کرده است مثل نماز، که چی؟ «القیام بشأن اهل الزّمانه و البلوی» باید قیام کنید، سرمایهگذاری کنید، عرق بریزید برای خدمت به خانوادههای گرفتار، شهرهای گرفتار و محلاتی که گرفتار است، یک وقت زلزله و سیل است یک وقت فقر و قحطی و گرسنگی است یک وقتی هم عمومی اعلام شده نیست، ولی شما میدانید در فامیلتان، در محلهتان، همکارانتان، چندتا خانواده هستند گرفتار هستند و ابتدائیات زندگیشان مشگل دارد مریض است نمیتواند برود بیمارستان، باید عمل جراحی کند نمیتواند، میخواهد ازدواج کند نمیتواند یک مسافرت نرفته، 40- 50 سال است دارد زندگی میکند یک مسافرت نرفته، یک بار میخواست مشهد امام رضا(ع) بیاید نیامده، این آقا هم هر سال میآید. یک وقت به عقلش نمیرسد که خب مرد حسابی یک سال این را هم بردار با خودت بیاور یا این را بفرست. این امام رضا را که میآیید زیارتش میکنید «السلام علیک یا علیبنموسیالرضا» گریه میکنید و اشک میریزید خدا قبول کند خب این امام رضا(ع) آن سنگها و دیوارها و حوض آب و گنبد طلا نیست، آن امام رضا(ع) اینهاست. خداوند تکلیف کرده است بر همه کسانی که از قدرت، ثروت، سلامت، و نعمت و امتیازات اجتماعی برخوردارند بر آنها تکلیف کرده است که قیام کنند به شأن خانوادهها و شهرها و کشورهای مظلوم و گرفتار که مشگل دارند. پس اگر کسی گفت من نمازم را میخوانم، روزهام را میگیرم، زیارتم را میروم، حتی خمس خود را هم میدهم، این را به شما بگویم که خیلیها خمس هم نمیدهند ما آدمهای مذهبی میبینیم که زیارت امام رضا(ع) میآید خمس نمیدهد. امام رضا(ع) میفرماید از این بالاتر، خمس یعنی چه؟ یعنی یک پنجم درآمد سالانه بیش از نیازش، آن چه را که نیاز دارد مصرف میکند بیش از نیازش، آنچه را که دارد نیازی ندارد،یک پنجم آن را به خاطر خدا به خلق بدهد در مسیری که خدا و شرع تعیین کرده است، بدهد به گرفتارها، بیمارها، عقبماندهها در پیشرفت علمی و فرهنگ دینی در جامعه مصرف کند، در نجاتش، ورشکستهها، گرفتارها، بیمار، وجوهات شرعی که مصارف آن در شرع و فقه آمده است، زکات و خمس. امام رضا(ع) میگویند این هم کافی نیست. این تعبیر امام رضا(ع) شمول دارد میفرماید اگر کسانی امکاناتِ ثروت، قدرت، شهرت، نفوذ کلمه، علم دارند و میبینند در دسترس آنهاست که یک خانوادههایی، افرادی محلاتی، شهر و روستاهایی هستند که اینها گرفتارهای اولیه دارند ولی این میگوید من نمازم را میخوانم روزهام را میگیرم، خمس را هم میدهم، حج را میروم و زیارتم را میروم، دیگر اینها به من چه ربطی دارد؟ من که مسئول همه نیستم! امام رضا(ع) میفرمایند این غلط است. هرکسی مسئول همه است، ببینید شیعه چقدر سخت است. یک کسانی از خراسان آمده بودند مدینه رفته بودند زیارت قبر پیامبر(ص) را کردند بعد آمدند حضرت رضا(ع) را ببینند، امام رضا(ع) راهشان ندادند، چند ماه،هی میآمدند دم در راهشان نمیداد. بعد گریه کردند آقا ما چه کار کردیم چرا راهمان نمیدهید؟ امام رضا(ع) فرمودند برای این که شما مدام این طرف و آن طرف دروغ میگویید؟ گفتند چه دروغی؟ گفتند میگویید ما شیعهایم. گفتند خب ما شیعهایم! امام رضا(ع) چندتا سؤال کردند یکیاش همین بود فرمودند به فقرای شهرتان، هر روز، هر هفته سر میزنید؟ چند دست لباس دارید یکیاش را به برهنگان به فقرا میدهید؟ نگران این هستید که چه کسی مریض است؟ چه کسی گرفتار است؟ چه کسی بدهکار است؟ چه کسی ورشکست شد و مُرد و بچههای یتیم او چه کار میکنند؟ گفتند نه آقا، اگر موردی پیش بیاید ممکن است ولی این که ما برویم تحقیق کنیم ببینیم کی چی شد نه؟ فرمودند شما شیعه نیستید. شما دوستدار اهل بیت هستید ما را دوست دارید، حق ندارید بگویید ما شیعه هستیم، باید بگویید ما محبّ اهل بیت هستیم نباید بگویید ما شیعهایم. شیعه این است که امام رضا(ع) فرمود خداوند واجب کرده است هرکس هر قدرتی دارد باید نگران ضعفا باشد و برای حل مشکل آنها در حد توانش باید اقدام کند. پس اصل بعدی رضوی چی شد؟ اصل تعهدپذیری اجتماعی، مسئولیتشناسی و این آموزش همه ادیان الهی و ابراهیمی است. آموزش همیشگی خداوند است بخصوص در مسائل اقتصادی و معاش، مبارزه با محرومیت، نگران بینوایان بودن، نگران مستمندان و مستضعفان و فقرا بودن، و امام رضا(ع) در عمل و قول در این قضیه حساس بودند. این قضیهای است که امام رضا(ع) فرمودند «کلّکم راع» هر کدامتان فکر کنید راننده و نگهبان و مسئول کل جامعه هستید فکر کنید هر کدام خودش فکر کند چوپان است نگران همه مردم در حد توانتان باشید. «وکلّکم مسئول عن الرعیّه» تک تک شما مسئول هستید در مورد کل مردم، کنار خیابان هم میبینید یک کسی افتاده نباید بگویید خب به من چه؟ باید بایستید بروید بگویید مشکلتان چیه؟ چرا اینجا افتادید؟ ناراحت هستید؟ مریض هستید؟ چه شده؟ امام رضا(ع) میفرمایند رسولالله(ص) فرمودند مسلمان نیست کسی که وقتی یک مسلمانی را یک انسانی را ببیند این غمگین است گرفتار است و جلو نرود و از او نپرسد که مشگل تو چیست و من چه کمکی میتوانم به تو بکنم؟ فرمودند تو مسلمان نیستی. بعد اگر کاری از شما برنمیآید امام(ع) فرمودند دستی به سر او بکش، صحبتی بکن، به او آرامش بده، امید بده، هرچه میتوانی به او کمک کن و اگر هم نمیتوانی از او عذرخواهی کن، اگر هم چیزی نداری به او بدهی نده، همین که احوال او را بپرسی احساس نکند که در جامعه تنها مانده اینجا جنگل است اینجا هرکسی میآید یک حیوانی است دارد رد میشود اگر هم با من کاری ندارد حتماً سیر است و الا وقتی سراغ من میآید برای دریدن میآید! فرمودند این جامعه اسلامی نیست این جامعه انسانی نیست. اینها را سعی کنیم در جامعه بگوییم و بشنویم، مردم ما خیال میکنند همین که زیارت امام رضا(ع) میآیند تمام است و دیگر شیعه امام رضا هستند. اینها نیست، آنها فرع است، اینهایی که خود امام رضا(ع) گفتند اصل است. همان امامی که میفرماید یک روایت نقل میشود هرکس زیارت من بیاید چه و چه، همان امام رضا(ع) دارد این حرفها را میزند چرا این حرفهایش را کنار گذاشتیم؟ فرمودند همه احساس کنید که مسئول کل مردم هستید نمیتوانید هم کمک کنید احوالش را بپرس، احساس نکند در جامعه تنها مانده، بعضیها احساس میکنند در جامعه تنها هستند، فکر میکنند واقعاً توی بیابان هستند، کاشکی توی بیابان، چون آدم وقتی توی بیابان تنهاست دیگر توقعی از کسی ندارد! ولی وسط جامعه افرادی را شما میبینید تنهای مطلق هستند، تنهای تنها، به هیچ کس دیگر امیدی ندارد، به هرجا پناه میبرد رد میشود، یا تحقیر میشود یا میگویند به ما ربطی ندارد. نزدیکترین دوست و خانواده، هیچی، ما خیلی آدم داریم که این مشکلات را دارند. یک نفر ازش نمیپرسد برادر عزیز خواهر عزیز چرا گریه میکنی مشکلت چیست؟ بعد میگوید این است... بعد میگوید من اینقدر دارم میتوانم بدهم معذرت میخواهم بیشتر ندارم ولی احوال او را بپرس. به او آرامش بده، احساس نکند تنها مانده در این جامعه، یکی از علائم مهمی که در روایات حضرت رضا(ع) هست مسئله انس اجتماعی است تعبیر انس را آوردند. فرمودند اگر کسی در یک جامعه اسلامی فکر کند که انیس ندارد، مونسی ندارد و تنهاست، آن جامعه جهنمی است. دنیایش هم جهنمی است غیر از آخرتش، همین دنیایش هم جهنم است. هیچ کس نباید فکر کند من در این جامعه تنها ماندم. البته شرط تکلیف، قدرت است تا حدی که میتوانی، خیلیها سراغ آدم میآیند توهماتی دارند فکر میکنند این آدم الآن یک بشکن بزند مشکلات این حل میشود نمیداند که طرف مشکلات خودش را هم نمیتواند حل کند. یکیاش خود بنده! سه – چهارتا مشکل ظلم مسلّم به حقوق مادی حقوق شخصی و خانوادگی در چندین مورد از نزدیکان داریم نمیتوانیم پیگیری کنیم یا شکایت میکنیم محل نمیگذارند یا میبینیم اگر یک مقدار پیگیری کنیم متهم میشویم آی اینها میخواهند استفاده کنند! مجبوریم بگوییم بگذر ولش کن! ولی افرادی گاهی را دیدم – برای تجربه خودم دارم عرض میکنم – آقا بیزحمت دستور بدهید کرة ماه و کرة مریخ یک مقدار جایشان را با هم عوض کنند، کی کجا چه کار کند! مسئولین اینجا را بردارد حالا چهارتا بحث ما یک جایی پخش میشود خیال میکنند ما و امثال ما، خب من اعصاب ندارم حوصله هم ندارم دوتا از این چیزها میگوید میگویم آقا برو دنبال کارت! ولی امام رضا(ع) میفرمایند که کاری هم از تو برنمیآید طرف توهم دارد منطق امام رضا(ع) این بوده که با طرف یک طوری حرف بزن که او آرام بشود و خودت هم تا حدی که میتوانی کمک کن! نمیتوانی یک کاری کن او آرام بشود، مسئله الآن اوست. از این طرف، مرز ناتوانی و درماندگی هم متفکران اسلامی توضیح میدهند که مرز کمک، تا حدی است که او ناتوان و محتاج است یعنی تا مشکل هست، تکلیف هست، یعنی تو نمیتوانی بگویی که من یک کسی را دیدم گرفتار بود آمد پیش من، دست کردم توی جیبم ده هزار تومن به او دادم، مگر با ده هزار تومن مشکل این حل میشود؟ اصلاً ده هزار تومن الآن چیست؟ اگر طرف میتواند بدهد. یک کسی آمده میگوید آقا میخواهم یک اتاق کوچکی اجاره کنم شما پولدار باشی، بتوانی بدهی بعد مثلاً 50 هزار تومن به او بدهی، با 50 هزار تومن مشکل این حل شد؟ امام رضا(ع) میفرمایند تا جایی که میتوانید تا حدی که مشکل او حل بشود، با تمام توان باید وارد صحنه شوید، اینها تعابیر امام رضا(ع) است. حالا ببینید چقدر شیعه بودن سخت است. با یک بلیط و زیارت امام رضا(ع) و السلام علیک یا علیبنموسیالرضا اینها تمام نمیشود شروع میشود. این سلام دادنها شروع است آخرش نیست، ما فکر میکنیم اینها پایان کار است اینها شروع کار است، میفرمایند کسانی که قدرت و ثروت دارند، امکانات دارند، نفوذ دارند، تا وقتی که مشکل افراد را حل نکردند حق ندارند بنشینند، باید مشکل او را حل کنند، «القیام بشأن اهل الزمانه و البلوی» راه بیفت برو دم خانهاش، دم اداره، اگر نمیتوانی که هیچی، اگر میتوانی برو تا مشکل او حل شود. من دیدم افرادی را و میشناسم که گمنام هستند دو سه نفر از نزدیکان خود ما که اهل علم هستند چند نفرشان را میشناسم، بعضیها این طوری نیستند. دو تیپ آدم داریم، همین مؤمنین و متدینین و حزباللهیها و علما همه دو تیپ هستند، مثلاً یک تیپ طرف میآید یک گرفتاری دارد یا توی ادارههای حکومتی، آقا ببخشید به ما ظلم شد، در دادگاه اینطوری شد، در شهرداری این طوری شد، توی مالیات اینطوری شد! او میگوید بله بله بله انشاءالله خوب میشود انشاءا... امیدوارم خوب بشود درست بشود همه کارها درست میشود!! خب حالا مشکل ما چی شد بعد از همه این حرفها! هیچی حالا شما بفرمایید. این آدمها هستند، و آدمی هم دیدم که 10- 20 روز است کارش را تعطیل کرده، یکی از فامیلها مشکل مالی پیدا کرده ورشکست شده، یکجا باید 40 میلیون پول بدهد و الا زندان میافتد، حالا یک کسی 50 هزارتومن میدهد یکی 100 هزار تومن میدهد، با این پولها که مشکل این حل نمیشود خودش هم ندارد، ولی این آدم را من میشناسم که خودش اهل قلم و کتاب هم هست، بیست روز است زندگیاش را تعطیل کرده از این طرف به آن طرف، از آن طرف به این طرف، صحبت، تماس، التماس، تا بالاخره پولهای این را جمع کند با این که خودش مشکلات زندگی چقدر از لحاظ مادی دارد و حقوق مادی زندگی خودش چقدر کم، ولی مسائل خودش را اینقدر اهتمام نمیکند ولی 20- 30 روز است که تمام زندگیاش را گذاشته که مشکل این یک نفر را حل کند این آن چیزی است که امام رضا(ع) میگویند. و بعد امام میفرمایند هرکس مشکل یک نفر و یک خانواده را حل کند من بهشت او را تضمین میکنم. پیامبر(ص) میفرماید کسی که دوتا بچه یتیم را نگهداری کند و سرپرستی کند هم از لحاظ مادی دست نوازش بکشد و خلأ عاطفی او را پر کند پیامبر(ص) فرمود او و من در بهشت کنار هم هستیم. طرف روانی شده، معتاد شده، افتاده زندان، خانوادهاش دارند نابود میشوند همه هم میدانند فامیل و همسایه! آخی طفلک این طوری شده، جلویش هم میرسند میگویند انشاءالله مشکلت حل میشود و میروند پی کارشان! امام رضا(ع) میفرماید تو حق نداری «کلّف» خداوند تو را مکلّف کرده، هر کاری داری باید تعطیل کنی، باید دنبال مشکل این بیفتی و تا حدی که میتوانی آن را حل کنی، ما چند نفرمان اینطوری هستیم، شما در فامیل خودتان، توی دوستانتان، چند نفر را میشناسید که اینطوری هستند که وقتی میبینید یک مشکلی دارد این با تمام وجود سعی میکند بدون منت مشکل او را حل کند چون قرآن میفرماید منت و توهین و تحقیر و «المنّ و الآذی» منت و اذیت کارتان را نابود میکند. بدون هیچ چیزی. بدون هیچ چیزی، با حفظ مطلق کرامت او، ذرهای به شخصیت و حرمت او نباید لطمهای بخورد. ولی مشکل او را حل کنی. خب این یک اصل. من میگویم همهاش به کنار، همین یک روایت امام رضا(ع) که فرمود در جامعه اسلامی هرکس میبیند یک کسی یک مشکلی دارد وظیفه شرعی اوست به عنوان عبادت، مثل نماز، کارهای غیر ضروری خودش را تعطیل کند و برود مشکل او را حل کند و این وظیفه شرعی توست و من بهشت تو را تضمین میکنم همین یک روایت عمل بشود شما فکر میکنید چقدر از مشکلات جامعه ما حل میشود؟ همهاش حل میشود. تا امام رضا(ع) میگویند گنبد طلا! امام رضا(ع) گنبد نیست، زیر گنبد است. این حرفهای امام رضا(ع) است.
مسئله مهار زیادهطلبیهای اجتماعی و اقتصادی. راجع به مسئله مهار فساد اجتماعی، چه فساد مالی اقتصادی، چه فساد اخلاقی اجتماعی، دوتا روش معمولاً هست، یک روش که رایجتر است، اینهایی که به قدرت در دنیا میرسند معمولاً اینطوری بودند میگفتند ببین ما چرا بیخودی هی هزینه و فشار و درگیری ایجاد کنیم برای این که از اخلاق مردم و از ارزشها مراقبت کنیم. هم برای خودمان دشمن درست میکنیم هم مردم اتفاقاً سرگرم عیش و نوش باشند به نفع ماست! یعنی جامعهای که 90 درصد جوانهایش یا مشغول مواد مخدر باشند یا در مشروبفروشی و مشروب خوردن و دیسکو و رقصیدن و مسائل سکس و شهوت و شراب هستند این ملت برای حکومتش خطرناک نیست همه همیشه یا مست هستند یا نئشه هستند یا خمار هستند. صبح تا شب، خیلی از کشورهای دنیا همینطور است از جمله در خود غرب همینطور است یعنی بیشتر وقت طرف باید کار کند باید پنج روز در هفته را بدود تا زنده بماند و بعد اگر پولی هزینه میکند برای شنبه و یکشنبه، مثل پنجشنبه و جمعه ما، برای شب یکشنبهاش برود با دوست دخترش برقصد، عرقخوریای، فحشایی، خودش را غافل کند موادی بزند و از این حرفها. اینها برای دولتهایشان خطرناک نیستند برای این که اولاً نمیفهمند مسئولیت اجتماعی و سیاسی چیست؟ دوماً نه حالش را دارند نه وقتش را که آگاهیهای سیاسی اجتماعی و تحلیل و خبر و تعقیب این مسائل را بکنند. معمولاً مزاج حکومتها و دولتهایی که به قدرت فکر میکنند چیست؟ این است که در حوزه مسائل فساد اخلاقی و اجتماعی دولتها هیچ مسئولیتی ندارند نباید دخالت کنند ولش کن سری که درد نمیکند چرا دستمال میبندی؟ بگذار بروند حال و حولشان را بکنند کمتر هم مزاحم ما میشوند! اگر اینها نشئه و خمار نباشند بعد میآیند از ما سؤالات جدی میپرسند! اگر مست نباشند و عقلشان کار کند بعد میآیند از ما توضیح میخواهند که چکار دارید میکنید؟ بودجه چه شد چی بود کجا رفت؟ این تصمیم در اقتصاد، سیاست خارجی و این کارها، در فرهنگ چه کار دارید میکنید؟ بنابراین دولتها به نفعشان است که ملتها را حتی کمک کنند که هرچه بیشتر در غفلت و عیش و نوش فرو بروند و بگویند که ما هیچ مسئولیتی در حوزه اخلاق و فرهنگ نداریم. نگاه سکولار و مادی همین است. میگوید مسائل اخلاق و دین، مسائل صددرصد خصوصی و شخصی هستند! یعنی هیچیاند برای خودت هست هرکاری میخواهی بکن. در مسائل واقعی جامعه آنها را دخالت نده چون موی دماغ ما میشود. شریعت وقتی به سیاست و اقتصاد میآید شریعت واجب و حرام دارد. بخش مهمی از این واجب و حرامها متوجه صاحبان قدرت و ثروت است. بنابراین صاحبان قدرت و ثروت به نفعشان است که بگویند شریعت و دین از سیاست، از دولت، جداست. اخلاق از اقتصاد جداست چون اگر قرار شد اقتصاد اخلاقی شود سیاست و حقوق بشر عادلانه باشد آن وقت باید یک عالمه صاحبان قدرت و ثروت و رسانه پاسخگو باشند ولی اگر گفتید دین، اخلاق، ارزشها شخصی و نسبی و سلیقهای است اینها معیار نیست آن وقت آن دستش باز است هرکاری بخواهد میکند. میگوید اینجا سیاست است چرا موضع اخلاقی میگیرید هی میگویید اخلاق اخلاق، اخلاق میخواهید به کلیسا بروید. اینجا بحث سیاست است، اینجا اقتصاد است، بازار است رقابت است، واجب و حرام چیست که میگویید؟ انسان آزاد لیبرال فردگرا حلال و حرام ندارد فقط حقوق و اضافه حقوق! مسئولیت الهیای وجود ندارد.
یک خط فکری هم از این طرف، کسانی هستند که فکر میکنند با مطلقکردن محدودیتها اسمش مدیریت است! فکر میکند کنترل حداکثری و تعطیل مطلق، یا کاهش هرچه بیشتر آزادی و آگاهی اسمش تربیت و مدیریت است مثل خانوادهای که بچهاش را از همه جا رابطهاش را قطع میکند و میخواهد در زندان او را نگاه دارد مدام کنترلش کند فکر میکند دارد تربیتش میکند این تربیت نیست. شما اگر بچهتان را صددرصد در محیط بسته گذاشتی و مواظب بودید در خانه با هیچی ارتباط نداشته باشد فقط میرود مدرسه با هیچ کس ارتباط نداشته باشد و در مسیر هم ببری و بیاوری، فکر میکنی اینها اسمش تربیت است؟ تربیت این است که تو شاخصهها را دستش بدهی، آگاهیاش را بیفزایی، به آزادیاش احترام بگذاری تا حدی، او را مدیریت کنی بدون این که بفهمد دارد مدیریت میشود. این تربیت است. حالا گاهی هم ممکن است همین هم جواب ندهد، چون انسان آزاد است همان آدمی هم که داری این کارها را برایش میکنی او خودش گاهی علیرغم همه اینها تصمیم میگیرد لذا شما از توی خانوادههای خوب آدمهای بد و از توی خانوادههای بد آدمهای خوب میبینید ولی معمولاً آدم بد و خوب در خانواده بد و خوب تربیت میشود خانواده خیلی مؤثر است اما صددرصدی نیست. کسی که فکر کند کنترل صددرصدی، محدودسازی صددرصدی این جواب میدهد این اسمش تربیت است این تربیت نیست چون تربیت اسلامی رشد است بعلاوه آگاهی و آزادی. رشد بدون آگاهی و آزادی اصلاً در انسان رشد نیست. خطرناک است. به نفاق، ریا، عقده منجر میشود و یک جاهایی نتایج خطرناکی دارد مگر در مورد یک عده خاصی.
حضرت رضا(ع) هر دو روش را رد میکنند. روش اول، در روایت قبلی که به باید به آگاهی و آزادی احترام بگذاریم. این کسانی که اصالت الاباحهگریاند تفکر و اخلاق سرمایهداری، حرص، آقا یک کاری کنیم حقوق بشر، جامعه دموکرات، جامعه اخلاقی، جامعهای که مطلقا همه برای هر کاری صددرصد احساس رهایی، آزادی بدون هیچ مانع اخلاقی حقوقی کنند، اصالت لذت! هرکس هر کاری دلش میخواهد بکند این فکر میکند اسم این زندگی سالم است. خانوادههایی که هیچی نه اخلاق، نه تعلیم، نه تربیت، نه مراقبت، هیچی مطرح نیست اینها خطرناک هستند، اینهایی که از اینطور محیطها حیوان مطلق بیرون میآید. خودخواهی! در جامعه میشود یک جامعه لاابالی که فقط هرکسی به فکر منافع خودش هست هیچ کس به حق دیگری، به حقوق الهی، به هیچی احترام نمیگذارد.
راجع به این بُعد دوم هم، روایت حضرت رضا(ع)، عیونالاخبار الرضا، ج 2، ص 99؛ فرمودند که «... اذا فعل الناس هذه الاشیا (المنهیات)، وارتکب کل انسان ما یشتهی و یهواه، من غیر مراقبه لاحد، کان فی ذلک فساد الخلق اجمعین...» اگر شما یک جامعهای را تعریف کنید که همهاش خط قرمز باشد که خب این جامعه انسانی نیست این انگار که زندان است اما اگر یک جامعهای باشد که شما هیچ خط قرمزی در آن تعریف نمیکنید، مبنا این است که چه کنیم بیشتر به ما خوش بگذرد؟ اصالت لذت، اصالت سود، اصالت من! این همان چیزی است که امروز تحت عنوان اخلاق سرمایهداری یا سبک زندگی آمریکایی مطرح میشود چطوری بیشتر خوش میگذرد؟ با ناموس یا بیناموس؟ چطوری بیشتر خوش میگذرد؟ این غذا؟ آن غذا؟ سفر اینطوری و آنطوری، خانواده باشد یا نباشد؟ حضرت رضا میفرمایند: "...اذا فعل الناس هذه الاشیا" وقتی که طوری بشود که هرکسی هر کاری دلش بخواهد و لذت میبرد بکند، طبیعی هم هست آنهایی که ثروت و قدرت بیشتری دارند لذتهای بیشتری میبرند آنها دستشان هم بازتر میشود، آنها آزادی طبقات ضعیفتر را هم سلب میکنند چون میخواهند آزادی خودشان گسترش پیدا کند، میخواهند آزادتر بشوند، سهمیه آزادی بقیه را هم استفاده میکنند و آنها را از حقوق خودشان محدود میکنند. "وارتکب کل انسان ما یشتهی و یهواه"، اگر فرهنگ اجتماعی را در خانواده و جامعه اینطوری بار آوردید که "ارتکب کل انسان" هرکسی هر چیزی مرتکب بشود چه چیزی را؟ "ما یشتهی و یهواه"، هروقت به هر چیزی میل میکند اشتها دارد شهوت آن را دارد و تمایل پیدا میکند هوایش به سرش میزند فوری آن کار را انجام میدهد. امام رضا(ع) فرمودند آن وقت تفاوت و مرز انسان و حیوان کجاست؟ تفاوت یک جامعه انسانی با یک گله حیوانی کجاست؟ حیوان بطور غریزی و طبیعی به گرسنگی، تشنگی، شهوت و امنیت خودش فکر میکند. قیمت اخلاقی ندارد، خط قرمز حقوقی و اخلاقی ندارد غریزه هرچه بگوید معمولاً هم آنها برخلاف غریزهشان رفتار نمیکنند. قانون طبیعی الهی را رعایت میکنند. اما انسان؛ هر لحظه، اگر خودش را مدیریت و تربیت نکند هر لحظه، هر کاری را ممکن است بکند. ما یک موجوداتی هستیم که هر لحظه ممکن است یک جنایتی را بکنیم ما خطرناکترین موجودات هستیم. انسان یک موجودی است از یک طرف، استثنایی که خداوند به فرشتگانش میگوید در برابرش سجده کن، فلسفه خلفت جهان را به فلسفه خلقت انسان گره میزند و خودِ خدا از آفرینش و از موجودیت انسان دفاع میکند وقتی فرشتگان میفرمایند این موجودی که تو داری خلق میکنی این اهل خشونت نیست؟ «یفسک الدماء» خون میریزد، خشونت میکنند. جنایت میکنند. «و یفسد فی الارض» این اهل فساد نیست، این فساد و خشونت نمیکند؟ چرا این باید خلق بشود؟ خداوند شخصاً وکیل مدافع انسان میشود و میفرماید «إنی أعلم مالاتعلمون» اینها را که گفتید هست اما یک بُعد آن است اما بُعد دیگری در اوست چیزی است که من میدانم شما نمیدانید. بُعد خداگونگی، خلافتاللهی، ظرفیت خلیفهاللهی. امام رضا(ع) میفرمایند اگر قرار شد شالودههای اخلاقی و حقوقی در یک جامعه ازهم پاشید، فردگرایی مطلق تبدیل به خود محوری و اِگوئیزم شد، من مرکز عالم هستم! من در بازار و اقتصاد هرچه بیشتر سود ببرم من باید همان کار را بکنم مهم نیست به چه قیمت اخلاقی و حقوقی! مهم نیست دیگرانی یا دیگریای این وسط له میشود و نابود میشود یا نمیشود، مهم این است که من سود کنم و بالا بروم پایم را روی سر و کول همه میگذارم و بالا میروم. فرمودند اگر قرار شد هرکسی هر غلطی بکند کسانی نباشند که از عدالت و از اخلاق و از حقوق در جامعه دفاع کنند دیکتاتورها به جان خودشان و بشریت بیفتند در هر جامعه هزاران دیکتاتور پیدا شود «من غیر مراقبت لأحد» بدون هیچ مراقبت و نظارتی از هیچ جانبی، «کان فی ذلک فساد الخلق اجمعین» فکر نکنید که فقط خودشان فاسد میشوند کل جامعه بشری را به فساد و گند میکشانند. شما الآن در سطح بینالملل نگاه کنید این کمپانیهای سرمایهداری صهیونیستی در کشورهای خودشان اول شروع به جنایت کردند، فقرا را در جامعه له کردند کارگران و طبقات پایین در خود غرب، اول در قرن 19 له شدند. بعد سراغ بقیه ملتها آمدند نگفتند که ما اینجا یک گندی زدیم تمام شد رفت! رفتند بقیه کل جهان را به گَند بکشند و کردند! در قرن19 و 20 بر تمام جهان اینها مسلط شدند. میدانید در قرن 17، 15 درصد جهان دست اروپاییها و غربیها بود در آخرهای قرن 19، 85 درصد جهان دست اینها افتا. در آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین کل جهان، 85 درصد جامعه بشری تحت سلطه 4-5تا قدرت اروپای غربی و بعد آمریکا قرار گرفت. این است که حضرت(ع) میفرمایند اگر قرار شد هیچ حدی در برابر متجاوزین و ستمگران و سوء استفادهچی و فساد نباشد «... اذا فعل الناس هذه الاشیا (المنهیات)، وارتکب کل انسان ما یشتهی و یهواه»، و هرکسی هر غلطی دلش خواست بکند و بگوید این را دلم میخواهد و همان کار را میکنم! حقوق دیگران چه؟ حدود اخلاقی چی؟ احکام الهی چی؟ عدالت چی؟ حدود الهی چی؟ اخلاق چی؟ اینها چی؟ امنیت اخلاقی بقیه چی؟ مسئله تعلیم و تربیت، قانون، آزادی بقیه چی؟ «من غیر مراقبه لاحد»، بدون هیچ مراقبتی از هیچ جا، یعنی لیبرالیزم مطلق، «کان فی ذلک فساد الخلق اجمعین...» اتفاقی که خواهد افتاد این است همه خلق، همه مخلوقات، همه جامعه بشری، همه مردم در آن جامعه، کمکم فاسد میشوند و خراب میشوند. اینها سراغ بقیه میایند و گسترش پیدا میکند و تبدیل میشود به رسم همگانی. منتهی او حساب آن را میرسد، آن زورش به این نمیرسد با یکی دیگر، عین ظلمی که او باهاش کرد میرود با یکی دیگر میکند. این گسترش پیدا میکند. امام رضا(ع) فرمودند این فساد که متوقف نمیشود. پس با هر دو طرف مبارزه کردن در عمل فردی و گروهی، فرمودند باید فرد و خانواده بشری، جامعه اسلامی باید یک حدود و یک معیاراتی را بپذیرد جامعه ما مکتبی است. اینهایی که میگوید دولتها در هیچ مسئلهای مسئولیت اخلاقی و فرهنگی ندارند. خب این تعریف دولت لائیک و دولت بیدین است. تعریف دولت دینی نیست اما این معنیاش نیست که دخالت در همه مسائل اخلاقی، فرهنگی با زور پلیس و دادگاه و زندان، در جزئیات در حریم خصوصی مردم، این هم اسلام نیست. چون رشد اسلامی رشدی به شرط آزادی و آگاهی است نه رشد بدون آگاهی و آزادی؛ به هر دو طرف قضیه را امام رضا(ع) در روایات به آن اشاره فرموده است کجایند اساتید ما، اساتید اقتصاد، علوم انسانی، جامعهشناسی و روانشناسی و تعلیم و تربیت، فلسفه حقوق و فلسفه اخلاق بیایند راجع به تک تک هر کدام از این روایات هزاران پایاننامه بنویسند. کجایند؟ اینها فقط برای ثواب خوانده میشود و رد میشوند. اینها برای تمدنسازی و جامعهسازی است که اصل ثواب آنجاست.
پس از این روایت نتیجه بگیرم و بقیه روایت را نمیرسیم بگوییم که باید جامعه بشری طوری تربیت شویم که به یکسری حق و حقوقهایی تن بدهد که تا نه خودمان تباه و نابود شویم چون وقتی که حد نشناسیم خودمان هم نابود میشویم به لحاظ انسانی و اخلاقی سقوط میکنیم و بعد به لحاظ جسمی به خودمان صدمه میزنیم. مگر شما فکر میکنید اینهایی که کنار خیابان معتاد میشوند میافتند بمیرند مگر اینها میخواستند به خودشان صدمه بزنند؟ این مبنا را به اصالت لذت گذاشته است. حالا نمونه واضح آن را میگویم. "وارتکب کل انسان ما یشتهی و یهواه"، الگوی مصرف، خریدهایمان، درآمدهایمان، هزینههایمان، مصرفهایمان، بدون هیچ محدودیت و کنترل عقلی، یا اخلاقی، یا علمی، یا شرعی، فقط زیادهروی و افراط داریم به سلامت خودمان صدمه میزنیم (افراط) خودمان را به لحاظ جسمی و دنیوی نابود میکنیم آخرتمان هم همینطور. بعد وقتی اصل مرزشناسی و مسئولیتشناسی زیر پا رفت و گفتی هیچ چیز برای هیچ کس، هیچ جا حد و مرزی وجود ندارد، بعد رسماً میرود سراغ جنای جنسی با کودک! با حیوانات! تروریزم جنسی راه میاندازند. الآن هر سال چند میلیون اروپایی و آمریکایی راه میافتند میروند قارههای ضعیف و بدبخت، پول میدهند به خانوادههایشان با این بچههای کوچک... هم خودشان را به گَند میکشاند و هم بقیه آن طرف دنیا را به گند میکشاند. اصالت مصرف؛ اینها تعابیر مهمی است. همین روایت حضرت رضا(ع) شما بردارید راجع به تکنولوژی و سرمایهداری راجع به اخلاق سرمایهداری، راجع به مناسبات بینالملل، راجع به مفهوم گرسنگی و رفاه در جهان، بر اساس این روایت بحث کنید ببینید به چه مبانی مهمی امام رضا(ع) دارند در این روایت اشاره میکنند تا مسائل توسعه! همین روایت یکی از مبانی و اصول توسعه باید باشد، در این مبانی، فلسفه توسعه باید بحث شود. پیشرفت را چه طوری معنا میکنید؟ مرزناشناسی که آمد چراغ قرمزی که هیچ جا نیست دیگر هر کسی، هر لحظه، هر کاری را ممکن است بکند. اولین صدمهاش این است که همه جا گرههای ترافیک کور میشود و هیچ کس به مقصدش نمیرسد وقتی اساساً چراغ قرمزی نباشد. حرمت به حقوق دیگری منتفی میشود هیچ چیزی دیگر حریم و حرمت ندارد و بزرگترین محدویت هرکس که حقوق دیگران است و همینطور حق معنوی خودش، حق رشد خودش، اینها زیر پای تمایلات و لذت موقت له میشود یعنی کمکم به اسم آزادی چیزی که نابود میشود و قربانی میشود چیست؟ خود آزادی و خود عدالت است. اگر آزادی مطلق شد خود آزادی لطمه میبیند چون آزادی تو مطلق میشود! آزادی نفر دیگر چی؟ دوتا آزادی که نمیتواند مطلق بشود. دوتا آزادی مطلق مزاحم هم میشوند. خب اولین اتفاقی که میافتد اصل آزادی به خطر میافتد یعنی آزادی، خودش خودش را میخورد خودکشی میکند! بعد دیگر اینجا آزادی، حقوق بشر تصمیم نمیگیرد، زور تصمیم میگیرد. چون این میگوید آزادی من مطلق، آزادی مطلق میخواهم و دیگری هم میگوید آزادی مطلق میخواهم! بعد اینها با همدیگر درگیر میشند. بعد آن کسی که زورش بیشتر است بقیه را له میکند یعنی آزادی مطلق یک نفر، به قیمت نابود شدن آزادی حتی غیر مطلق هزاران نفر تمام میشود چون این قویتر است. آزادی مطلق یعنی دیکتاتوری، آزادی وقتی مطلق میشود به ضد خودش تبدیل میشود! آزادی مگر ضد استبداد نیست؟ آزادی دیکتاتوری است، حالا اگر آزادی مطلق شد خودش دیکتاتوری است. چون دیکتاتور کیست؟ دیکتاتور میگوید من باید آزادی مطلق داشته باشم هر کاری دلم میخواهد انجام بدهم هرچی دلم میخواهد بگویم، هرکاری دلم میخواهد بکنم! دیکتاتور یعنی آزاد مطلق! اگر قرار شد آزادی همه مطلق باشد یعنی همه دیکتاتور بشوند بعد دیکتاتورها به جان هم میافتد دیکتاتور قوی، دیکتاتورهای ضعیف را له میکند. بعد دیکتاتور قوی نمیگذارد دیکتاتورهای ضعیف حتی به آو آزادی واقعی سهم قبلی خودشان را استفاده کنند، آن را هم ازشان میگیرد. این است که اگر آزادی مطلق شد به ضد خودش تبدیل میشود به ضد آزادی، این دیکتاتوری میشود و تعبیر امام رضا(ع) هم همین است. از آن طرف آزادی مشروع را از مردم بگیری به اسم این که من میخواهم شما کنترل کنم، مدیریت کنم، تربیتتان کنم، این هم خلاف اسلام است که این هم در روایات حضرتا رضا(ع) هست.
تعریف مفهوم محدودیت، تعریف مفهوم آزادی، مفهوم حقوق بشر، که اصلاً حکمت حکومت برای چیست؟ حکومت برای چی درست شده است؟ حکومت میآید آزادیها را مدیریت کند یا آزادیها چه حدودی دارند؟ با قانون؟ قانون هم یکسری آزادیها را تعریف و تضمین باید بکند یکسری آزادیها را باید محدود کند. قانون میگوید این آزادی الف را به شما میدهم که وقتی چراغ سبز است برو. این آزادی برود از تو میگیرم چراغ که قرمز شد باید بایستید بدون قانون، یعنی تنظیم آزادی اگر نشود آزادی مطلق، دیکتاتوری و هرج و مرج است. خودِ دیکتاتوری هم نوعی هرج و مرج است. چنانکه هرج و مرج هم ترکیب هزاران دیکتاتوری است. هرج و مرج یعنی چی؟ یعنی هزارتا دیکتاتور به جان هم بیفتند. هر لحظه هر اتفاقی ممکن است بیفتد هیچ نظمی ندارد. دیکتاتوری هرج و مرج منظم است. هرج و مرج، دیکتاتوری نامنظم است. همه اینها از دل این روایت امام رضا(ع) بیرون میآید اینها ابعاد مختلف همین یک جمله حضرت رضاست که ضرورت حکومت برای این است که حکومت، دولت، در دنیا درست به لحاظ عقلی درست شده، حتی دولتهای لائیک و بیدین و ایدئولوژیک مادی، مثل کمونیستی، فاشیستی، لیبرالیستی، اینها همهشان میگویند چه آن که شعار آزادی میداد، چه آن که شعار برابری میداد، چه آن که شعار پیشرفت میداد، همهشان آمدند یکسری آزادیهای مردم را گرفتند و یکسری آزادیها را بدهند؟ کدام آزادیها را گرفتید و کدام آزادیها را دادید و چرا؟ این مسئله مهم است و الا همهتان این کار را کردهاید.
حضرت رضا(ع) میفرمایند در جامعهای الهی – انسانی هم حتماً یکسری آزادیهایی که به دیکتاتوری تبدیل میشود باید کنترل بشود. چون این آزادی تو نابودی آزادی آن دیگری است! ضمن این که عامل سقوط خودت است، ضد رشد توست. وقتی کسی دیکتاتور میشود یعنی آزادی مطلق پیدا میکند به ضرر خودش هم هست، حیوان میشود، خطرناک میشود، از شیطان خطرناکتر میشود. قرآن میفرماید: از چهارپاها رتبه وجودیاش پایینتر میآید. آن آدم را فرشتهها باید به او سجده کنند، این آدم به چهارپاها باید سجده کند! یعنی چهارپاها بر او شرف دارند. از او کاملترند. قرآن دوتا انسان تعریف کرده است. قرآن کجا گفته که همه آدمها اشرف مخلوقات هستند؟ هرگز قرآن این حرف را نزده است. قرآن میفرماید انسانها دو تیپ هستند. یک عده به این حد از رشد میرسند که فرشتگان و قوای غیبی این عالم که موجودات معصوم هستند آنها هم باید در برابر این انسان به خاک بیفتند. این یک روی سکه است همان «إنی أعلم ما لا تعلمون». یک روی سکهاش هم آن بود که فرشتگان گفتند که این خشونت میآورد، فساد میآورد، این چه جانوری است که داری خلق میکنی! حالا باز ما را خلق کردی ما مشغول تقدیس تو هستیم، همه حواس و توجهمان به توست که حقیقت مطلقی. اینها کیاند؟ میدانید که شیطان گفت خدایا چاکر خودت هم هستم میلیارد سال سجدهات میکنم این را من سجدهاش نمیکنم حتی اگر تو بگویی. این مگر ارزش دارد که من سجدهاش کنم؟ من شریفتر هستم یا این؟ - شیطان این حرف را زد – آن بُعد دیگرش را هم خداوند در قرآن میفرماید این آدمی که من گفتم تمام فرشتهها در برابرش به خاک بیفتند یک روی دیگر سکه دارد و آن وقتی است که این جلوی چهارپاها باید سجده کند «اولئک کالأنعام بل، هم اضلّ» چهارپاها و حیوانات بر تو شرف خواهند داشت. همینهایی که علف میخورند از تو شریفتر هستند. تو از آنها عقبتری، آنها از تو کاملترند. امام رضا(ع) میفرماید هر دو بُعد را ببینید به آن بُعد انسان باید آزادی و آگاهی در خدمتش باشد، با دیکتاتوری و زور نمیشود کسی را اسلامی کرد. این طرفش را هم ببینید یک موجود خطرناک و یک لایه خطرناکی هم در انسان هست که اگر قرار شد ارتکب مایشتهی و هواه» هرکسی هرطوری لذت میبرد، اصالت لذت و اباحهگری آن وقت نتیجهاش این است. لذا در تمام دنیا به لحاظ تجاوز، مانع قانونی میشوند، رفتارهای خودخواهانه افراد را با قانون کنترل میکنند، حتی بعضیها را... چرا زندان دارند؟ چرا دادگاه دارند؟ با شوک و با صندلی الکتریکی میکشند؟ پس آنها هم دارند میگویند یکسری حدود و خط قرمزهایی در جامعه هست که اگر کسی اینها را رد کند زندان و اعدام و تبعید و محرومیتهای اجتماعی برایتان ایجاد میکنیم. آدمهای مسئولیتنشناس را حذف میکنیم تا از حقوق جامعه و حقوق انسانها حفاظت کنیم. برای حفاظت آزادی دیگران آزادی تو را نابود میکنیم چون تو خواستی آزادی دیگران را نابود کنی. ضابطه، هرجا فعالیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی، حتی شخصی هست باید ضوابطی باشد، گستاخی و خودمحوری نباشد تا به آزادیهای منطقی و حقوق همه احترام گذاشته بشود. هم حقوق مادی و هم حقوق معنوی. این هم اصل دیگری از حضرت رضا(ع).
من 5 روایت از حضرت رضا(ع) را خدمت شما عرض کردم، که بیشتر هم بود من چیزی حدود 9 اصل را از اصولی که هم برای تشکیلات و هم برای سلوک و سبک زندگی و هم برای تمدنسازی باید به آن توجه داشت تا به تعالیم حضرت رضا(ع) نزدیک شد، عرض کردم.
سؤال: از کجا بدانیم شناخت ما از خودمان یا جهان درست است؟ ملاک درستی و نادرستی نشاختها چیست؟
بحث معرفتشناختی، یکی از درسهایی که داشتید یا باید داشته باشید همین بحثهای معرفتشناسی است این کمک میکند که شما از کدام معارف شروع کنید به کدام برسید و چگونه برسید؟ ضریب خطا را چطور پایین بیاورید؟ اینها همان پرسشهای اصلی معرفتشناختی است.
سؤال: چه آگاهیای آگاهی درست است؟
خب این خیلی سؤال کلی است.
سؤال: چگونه تشخیص دهیم که راهی که میرویم درست است؟
عقل، وحی، دوتا شاخص الهی است که به ما داده شده، هر دو هم متد و قوانین دارند باید اینها را رعایت کنیم که بسیاری از مسائل را میتوانیم تشخیص بدهیم. مواردی هم اگر شد که انسان تشخیص نداد خداوند فرمود اگر تقوا داشته باشید من فرقان، یعنی قدرت تشخیص را به تو خواهم داد تو را کمک میکنم و به تو کمک غیبی میرسانم. فرمود «الذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا» یک کاری هم هرطوری فکر میکنی میبینی نمیتوانی تشخیص بدهی. اولاً فرمودند اینجور جاها که نمیتوانید تشخیص بدهید «قِف عند الشبهات» وقتی که دو طرف برایت اشتباه است و نمیتوانی تشخیص بدهی هیچ تصمیمی نگیر، موضع نگیر، سکوت کن. قِف! متوقف شو، بایست، چرا میدوَی بایست. بعد فرمود «من یتقالله» هرکس که تقوا داشته باشد هدفش واقعاً خدا و حقیقت باشد و بگوید خدایا من میخواهم ببینم واقعاً وظیفهام چیست طبق وظیفهام عمل کنم، خداوند در قرآن در جاهای مختلف وعده داده است که من شما را تنها نخواهم گذاشت من راه را به شما نشان میدهم. یک راه هم نه، صدتا راه. «لَنَهدینّهم سُبُلنا» راههای مختلفی را به شما نشان خواهم داد که هر کدام را میتوانید بیایید به من و به حقیقت میرسید. «لَنَهدینَّ» انگار که خدا دوتا قسم حضرت عباس خورده! دوتا تأکید است یعنی شک نکنید حتماً، بیشک منِ خداوند، ما متعهد میشویم که این کار را بکنیم. هم خودم هم قوا و نیروهایی که تحت امر ما هستند ما شما را تنها نمی گذاریم. یک راه نه، صدتا راه به تو نشان میدهیم. تو صادق باش. دنبال منافع خودت، قدرت و ثروت و انتقام و اینها نباش، دنبال حق باش، نمیدانی ترمز کن، عقلت را به کار بینداز، به اولیاء خدا مراجعه کن، صادق باش، خالص باش، خداوند میفرماید صدتا دست به طرف تو دراز میکنم مگر من میگذارم که تو تا آخر گمراه بمانی؟
سؤال: توصیههای ائمه(ع) نسبت به فقرا، تنها به فقر ظاهری است یا مادی، یا شامل فقر فکری هم میشود؟
اتفاقاً شامل هر دویش میشود. - در این باره روایت داریم که فرصت نشد بخوانم – فرمودند یتیمهای ما را دریابید. گفتند یتیمان شما کیستند؟ گفتند مردمی که، افکار عمومیای که، جوانان و نوجوانانی که نمیتوانند حق و باطل را درست جواب بدهند، کلاه سرشان رفته است، مکتبهای مختلف غیر توحیدی، ایدئولوژیهای مادی، جریانهای مختلف آمدند بازیشان دادند اینها یتیمهای ما هستند. فرمودند به داد اینها برسید. قرآن هم که میفرماید احیاء یک نفر، مساوی با احیاء همه بشریت است. در روایت داریم احیاء معنوی فکری از احیاء جسمی اهمیت آن کمتر نیست بلکه بیشتر است. چنانکه قتل بشریت، قرآن میفرماید اگر یک نفر را بکشی انگار که همه بشریت را کشتهای، در روایت میفرماید قتل اخلاقی – فکری و فرهنگی از قتل جسمی مهمتر است. این خیلی چیز عجیبی است. اینهایی که میگویند در مسائل مادی باید قانون قاطع دخالت کند. در مسائل فرهنگی، اخلاقی، معنوی نه؛ باید آزادی مطلق باشد. قرآن میفرماید قتل علمی – فرهنگی از قتل جسمی و مادی، یعنی منحرف کردن و فاسد کردن افکار عمومی و فرهنگ اجتماعی، از کشتن آنها و ترور کردنشان خطرش کمتر نیست بیشتر است. البته در مسائل فرهنگی روشن است که یک جاهایی فقط باید کار فرهنگی کرد و یک جاهایی باید کار قانونی و دادگاهی هم بخصوص با آن فسادهای سازماندهی شده باید وارد عمل بشود.
سؤال: مسئله نشر تفکر و یادگیری را بیشتر شرح دهید. گاهی در شرایط حساس زمان مطالعه عمیق نیست باید کاری کرد.
به قدر کافی توضیح دادم دیگر فرصت نیست. کاری که میکنی اگر ضروری است آن هم باید در حد خودش بر اساس آگاهی باشد ولی منافات ندارد که شما آن کار با یک آگاهی محدود یک کار محدودتری انجام بدهی ولی کارهای بزرگتر باید با مطالعات عمیقتر و وسیعتر باشد.
سؤال: بنده متوجه شدم که ضعف مطالعاتی شدید دارم. کدام یک را در زمینههای معرفتی، تاریخی، سیاسی، در اولویت قرار بدهم؟
اینها همه با هم همزمان میشود. کتابهای مختلفی هست، مطالعات وسیع پراکنده، به تدریج جواب میدهد اما این که منتظر هستی یک شبه مُلا شوی نداشته باش، برنامهریزی کن که ده سال، 15 سال، 20 سال در کنار کار و زندگیات مطالعاتی هم داشته باشی.
سؤال: مهمترین ضعف ما در تربیت نیرو برای انقلاب اسلامی چیست؟ از بین مسائل مطرح شده در کادرسازی، برای تمدنسازی روی کدام تمرکز بیشتری کنیم؟
در مقامی که شما هستید در حوزه مقام شما، مسئله کادرسازی دوتا و تأثیرگذاری در جامعه در مسیر تمدنسازی اسلامی، دستکم در دو شاخه اینجا قابل ذکر است. یکی؛ مطالعات و کار کردن خودتان. همان که فرمود: "مالک نفسه و مقبلٌ علی شأنه"، خودتان را دریابید رشد کنید. ما اگر به تعداد همینهایی که اینجا نشستید به همین تعداد محدود، ما اگر 20 سال دیگر افرادی داشته باشیم فارغالتحصیل دانشگاه با مطالعات قوی اسلامی و حضور فعال اجتماعی، هر کدام از شما برای یک استان کافی هستید. یعنی با همین تعداد میشود یک کشور را اداره کرد. خودتان را جدی بگیرید سرمایهگذاری، کار. نکته دوم؛ در سطح دانشگاهی و رسانهای فضاسازی کنید مطالبات اجتماعی را در مسیر ارزشهای اسلامی و تمدن اسلامی قرار بدهید. اگر در مورد ارزشها امر به معروف و نهی از منکر نشود یعنی سکوت رادیویی بشود مطالبه نشود، فضای مطالبات در حوزه ضد ارزشها میافتد یعنی آن طرفیها میآیند پرچم بالا میکنند و مطالبه مفاهیم ضدارزشی را میکنند، آنها امر به منکر و نهی از معروف میکنند. این پرچم را بالا ببرید و در دانشگاه و افکار عمومی مطالبه اجتماعی ایجاد کنید، که همش بگویند از دانشگاهها مطالبه ارزشها میشود. این دوتا کار مهمی است که میتواند اتفاق بیفتد.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
من غیر مراقبه لاحد، کان فی ذلک فساد الخلق اجمعین...»
برگرفته شده از baboljavad.blog.ir
برگرفته شده از baboljavad.blog.ir
من غیر مراقبه لاحد، کان فی ذلک فساد الخلق اجمعین...»
برگرفته شده از baboljavad.blog.ir
...»
برگرفته شده از baboljavad.blog.ir
هشتگهای موضوعی
الهی به عصمت فاطمه زهرا مردان با غیرت رو در دنیا و آخرت به رسم انسانیت و تربیت فرزندان شایسته قرین آرامش و عزت و سر بلندی بفرما امین